|
18/11/2009 |
بحرین |
|
بحرين
عبدالله مرادعلي بيگي
سرزمين بحرين تاريخي، از دو بخش كرانهاي و جزيرهاي تشكيل ميشده است.
1ـ بحرين كرانهاي كه بخش اصلي و پهناورتر سرزمين بحرين باستاني و تاريخي را تشكيل ميدهد، سرزميني است كه سرتاسر سواحل غربي خليجفارس را در برميگيرد و از خليج كاظميه در جنوب بصره تا محل تلاقي شبه جزيره قطر به جزيره العرب امتداد مييابد. به عبارت ديگر، سرزمين بحرين كرانهاي (ساحلي) از شمال به بصره و از جنوب به ربعالخالي و از مغرب به بيابانهاي يمامه و از مشرق به آبهاي كرانهي غربي خليجفارس محدود ميشود.1
بحرين كرانهاي (ساحلي) را در عصر هخامنشيان به نام معروفترين بندر آن « گرا» ميخواندند و شايد هم پيش از آن، ايرانيان عيلامي (انشاني)، همين نام را با اندك تفاوت در ريخت و تلفظ كلمه، براي آن به كار ميبردند. از عصر شاهنشاهي اشكاني، به تدريج نام « گرا» ي اين سرزمين به « هگر» تبديل شد و به دوران شاهنشاهي ساساني، نام هگر همچنان معرف بحرين كرانهاي بود.
در آغاز شاهنشاهي ساساني، بندر معروف « پنيات اردشير» (بنياد اردشير ـ بتن اردشير)، در بحرين كرانهاي، روبروي مجمعالجزاير بحرين ساخته شد. عربها، هگر را « هجر» و پنيات اردشير را « خط» ميخواندند.
برپايهي روايات موجود مربوط به زمان دعوت پيامبر اسلام (ص) معلوم ميشود كه اطلاق نام بحرين براين سرزمين از پيش از اسلام مرسوم بوده است. 2
شادروان، استاد علامه محمد محيط طباطبايي در بحث مربوط به وجه تسميه بحرين ميگويد كه « بحران» اصل بحرين مثناي بحر، به معني دريا نيست، بلكه صفت منسوب به بحر است و « ان» پسوند بحر، همان « ان» نسبت فارسي است. وي معتقد است كه لفظ بحران به معناي بحري يا دريايي است. 3
2ـ بخش جزيرهاي بحرين، متشكل از مجمعالجزايري است كه در دهانهي خليج « سيلوا» و در فاصلهي بيست مايلي شرق بحرين كرانهاي و هيجده مايلي ساحل غربي شبه جزيره قطر قرار گرفته است. 4
اين مجمعالجزاير در عصر ساساني به نام جزيرهي اصلي و بزرگتر اين مجموعه « مشماهيگ» خوانده ميشد. عرب اين نام را معرب ساخته « مسماهيج» ميگفت و « سماهيج» مخفف آن است. 5 اين نام در عصر اسلامي به « اوال» تغيير يافت و تا قرن نهم هجري در منابع اسلامي، از جزيره اصلي و به تبع آن، از اين مجمعالجزاير، بيشتر با همين نام ياد شده است. 6
استاد محيط طباطبايي، « اوال» را مشتق از دو ريشهي پارسي « آو» يا آب و « ال» نسبت ميداند، مانند « آن» در آبان كه معناي « آبي» را افاده ميكند. همچنين ايشان در تشريح معناي لفظ « منامه»، آن را مشتق از منابه و مينابه و ميانابه ميداند. 7 وجود چشمههاي فراوان آب شيرين در مجمع الجزاير بحرين و نيز در بحرين كرانهاي (منطقه الحسا و قطيف)، كه حتي از درون آب شور دريا، در نزديك سواحل كمعمق مجمعالجزاير بحرين، اين چشمههاي آب شيرين به بيرون فوران ميكنند، اين معنا را تاييد ميكند. 8
سرزمين بحرين در تقسيمات جغرافياي سياسي و تشكيلات اداري ايران، از عصر شاهنشاهي هخامنشي تا اوايل دوره صفوي (اواسط سلطنت شاه طهماسب اول) شامل هر دو بخش بحرين كرانهاي (ساحلي) و مجمع الجزاير بحرين ميشد و اين دو بخش در مجموع يك واحد سياسي واداري را تشكيل ميداد و مانند تمامي سواحل جنوبي و جزاير خليجفارس تابع ايالت فارس بود. اما از سال 1551 ميلادي (930 خورشيدي يا 958 هجري قمري) كه نيروهاي امپراتوري عثماني بحرين كرانهاي را به تصرف درآوردند، بخش ساحلي آن از بخش جزيرهاي جدا گرديد. از همين زمان هم آن چه كه به نام بحرين در تاريخ ايران از آن ياد ميشود، تنها شامل بخش جزيرهاي بحرين تاريخي، يعني مجمع الجزاير بحرين ميباشد.
با ظهور اسلام، سرزمين بحرين (كرانهاي و جزيرهاي) از همان آغاز غصب خلافت از سوي نخبگان عرب (اموي و عباسي)، از مراكز اصلي مخالفت و خيزش ايرانيان شعوبي بر ضد حكومتهاي دمشق و بغداد بود. در اين ميان قرمطيان، از سرسختترين مبارزان ضد خلافت غاصب در بحرين شمرده ميشدند. از دوران حكومت « ابوسعيد بهرام گناوهاي» پيشواي دولت ايراني قرمطي در بحرين، نام بندرهاي هجر و خط به ترتيب به « احسا» و « قطيف» تغيير يافت و تاكنون هم بحرين كرانهاي با همين نام قرمطي خود، يعني « احسا» (الاحسا@ ـ الاحسا@ ) خوانده ميشود.
از سال 1913 ميلادي (1292 خورشيدي) و هابيون آل سعود بر بخش اعظم سرزمين بحرين كرانهاي (منطقه الحسا@) چنگ انداخته و آن را به زير سلطهي خود گرفتهاند. عربهاي مهاجر آل صباح هم در بخش شمالي سرزمين بحرين كرانهاي، شيخنشين كويت را تاسيس كردهاند.
در سال 1783 ميلادي (1162 خورشيدي) كه ايران گرفتار كشمكشهاي خونين بر سر جانشيني كريمخان زند بود، عربهاي آل عتوب كه پيش از آن از نجد به بحرين كرانهاي ( الحسا@) كوچيده بودند، از فرصت سود جستند و بر مجمع الجزاير بحرين يورش بردند و بر آن تسلط يافتند. اگر چه ظهور آقامحمدخان بر اين هرج و مرج پايان داد و از سوي دولت مركزي شيخ نصرخان به حكومت بحرين منصوب شد، ولي با قتل آقامحمدخان و سپس درگير شدن ايران در جنگ با روسيه، فرصت مناسبي را به دست انگلستان داد تا در چارچوب سياست شوم تضعيف و تجزيه ايران، به گسترش نفوذ استعماري خود در خليجفارس بپردازد. سرانجام دولت انگليس در 31 ماه مه 1861 ميلادي (دهم خرداد سال 1240 خورشيدي) طي قراردادي با حكومت آلخليفه، بحرين را تحت الحمايه بريتانيا اعلام كرد. 9
با اين همه، تا آغاز سال 1349 خورشيدي كه محمدرضا پهلوي، خاينانه، در جهت تامين منافع آيندهي سياستهاي استعماري در خليجفارس و با اقدام برضد تماميت ارضي كشور، در پي رسميت دادن برجدايي بحرين از پيكرهي ايرانزمين برآمد، دولتهاي ايران، همواره به طور رسمي و از طرق مختلف، پيگير اعادهي حاكميت ايران بر مجمع الجزاير بحرين بودهاند.
عربهاي مهاجر مهاجم به بحرين (كرانهاي و جزيرهاي)، مردم بومي و ايراني الاصل اين سرزمين را كه اكثريت جمعيت در هر دو بخش بحرين را تشكيل ميدهند و غالبا هم شيعه مذهب هستند « بحراني» و در حالت جمع « بحارنه» يعني منسوب به بحرين مينامند. 10
زبان اكثريت بزرگي از مردم در بخش جزيرهاي بحرين (مجمعالجزاير بحرين) فارسي است. با اين حال، از سوي حكومت نژادگراي حاكم بر مجمع الجزاير بحرين، زبان عربي كه زبان خاندان حكومتگر آل خليفه و زبان اقليت عرب مهاجر است، به عنوان زبان رسمي شناخته ميشود و به شدت و با همهي توان از ترويج آن حمايت ميگردد. حكومت بحرين همچنين با رايزني و همراهي ماموران انگليسي، از سالها پيش تاكنون، براي محدود كردن زبان فارسي و تغيير ساختار جمعيت بومي ايراني الاصل اين مجمعالجزاير، تلاشهاي گسترده و برنامهريزي شدهاي را در تشويق ورود مهاجران و كارگران از كشورهاي عربي به بحرين به مورد اجرا گذاشته است. نتيجهي اين تلاشها، مهاجرت هزاران تن فلسطيني و ديگر عربها از كشورهاي دور و نزديك به اين سرزمين بوده است. 11
پينوشت:
1ـ سرزمين بحرين ـ روانشاد استاد علامه محمد محيط طباطبايي ـ مجموعه مقالات خليجفارس ـ ص 265 ـ چاپ اول ـ 1369 ـ دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه.
2ـ همان ـ ص 267
3ـ همان ـ ص 267
4ـ خليج فارس، آشنايي با امارات آن ـ دكتر محمدعلي جناب ـ ص 71 ـ شماره ثبت كتابخانه ملي 18/1/1349 ـ 43. چاپ شريعت و شرق
5ـ سرزمين بحرين ـ ص 268
6ـ همان ـ ص 267
7ـ همان ـ ص 268
8ـ خليجفارس ـ دكتر محمدعلي جناب ـ ص 73
9ـ چكيده تاريخ تجزيه ايران ـ دكتر هوشنگ طالع ـ ص 115 به بعد ـ انتشارات سمرقند ـ چاپ اول ـ لنگرود 1380.
10ـ سرزمين بحرين ـ ص 266
11ـ كشورها و مرزها در منطقه ژئوپليتيك خليج فارس ـ نوشته: پيروز مجتهد زاده ـ ترجمه و تنظيم: حميدرضا ملك محمدي نوري ـ ص 194 ـ 195 . دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي تهران 1373.
|
|
fareiran.com |
|
|
|